دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۸

خاطرات درون خانوادگی جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان سی و هفتم (۲)

از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!

«سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودک و نوجوان»

سینماپرس: با پایان اکران‌های روز دوم از «سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودک و نوجوان»  بار دیگر این مهم بیش از پیش یادآور می‌شود که برای پیشرفت و بهبود وضعیت «سینمای کودک و نوجوان» نگاه مسئولان دست‌اندرکار باید تغییر کند و در این تغییر نگاه باید «سینمای کودک و نوجوان»  به عنوان یک موضوع جدی مطرح و به عنوان یک مقوله علمی- هنری و یک وسیله ارتباطی مورد تلقی واقع گردد.

به گزارش خبرنگار اعزامی سینماپرس، دومین روز از برگزاری «سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» در حالی سپری شد که آثار به نمایش درآمده در این روز بار دیگر بحران عدم تعیین تکلیف و حیرانی تولیدات سینمایی کشور در میان وادی «برای کودکان و نوجوانان» و یا «درباره‌ کودکان و نوجوانان» را آشکار نمود و محتوای ناقص و میزان تهی بودن تولیدات به این نام از «رویاهای کودکانه» و «آرزوهای نوجوانانهبه نمایش گذاشت. آثاری که بیش از آن‌که جهان خیال و «احساسات کودکانه» را بازتاب دهند و در مسیر پرورش این گروه سنی گام بردارند و به آموزش ایشان به واسطه «هنر-صنعت-رسانه سینما» همت گمارند و ...، دغدغه‌های بزرگسالانه را در قالب شخصیت‌های کودک به تصویر می‌کشیدند و در بهترین حالت، محتوایی قابل فهم و تاثیرپذیری والدین عرضه می‌نمایند.


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


قطعا «جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» مجالی بسیار مناسب برای طرح و پاسخ به پرسش بنیادین و دیرینه‌ «سینما برای کودک و یا درباره‌ی کودک» است و در این میان فقدان برگزاری نشست‌های علمی و تخصصی حول چنین موضوعی را می‌توان از نقاط ضعیف برگزاری ادوار اخیر این جشنواره محسوب نمود. اما اتفاق بسیار مهم آن است که عدم پاسخگویی به این پرسش حالا به چالشی جدی برای سیاست‌گذاران «جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان» به عنوان یک رویداد در آستانه چهل سالگی بدل گردیده و موجب شده تا سردرگمی و گسست میان جشنواره و «مخاطب کودک و نوجوان» با گزینش و حضور آثار بی‌ربط با این گروه سنی در «بخش مسابقه» زنگ هشدار برای توجه به «مسیر بی‌راهه تولیدات سینمای کودک و نوجوان» را بلندتر از همیشه به صدا درآورد. مسیری که بیش از هر چیز محصول عملکرد ناقص نهادهایی همچون «بنیاد سینمایی فارابی» است؛ نهادی که یکی از مأموریت‌های اصلی آن حمایت از تولید آثار «برای کودک» و متناسب با «دنیای کودکان» است. نهادی که مشخصا در طی چند سال اخیر با وجود برخورداری از بودجه‌های نجومی و در عین حال عدم رعایت اصل «شفافیت» و ارایه «گزارش عملکرد مالی» و شوراهای سلیقگی در مسیر حمایت‌های خود و ...؛ در عمل نه تنها نتوانسته پاسخ‌گوی نیازهای «گروه سنی کودک و نوجوان» باشد، بلکه عملا جایگاه الهام بخش خود برای تولیدکنندگان «برای کودکان و نوجوانان» را از دست داده و ایشان را هم به وادی «تولیدات سینمایی درباره کودک و نوجوان» کشانده و حالا نتیجه آن شده است که که جشنواره‌ای که باید آیینه‌ی رؤیاها و دغدغه‌های کودکان باشد، امروز بیش از همیشه از مخاطب اصلی‌اش فاصله گرفته و در بخش اصلی خود پذیرای آثاری شده است که عملا دغدغه‌های بزرگسالانه فیلمسازان خود را به تصویر کشیده است.


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


پُرواضح است که «جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان» به عنوان یک جشنواره تخصصی لازم است تا فقط میزبان آثار تولید شده برای گروه سنی کودک و نوجوان باشد. آثاری که نویسنده و فیلم‌ساز برای تولید آن همسال کودک شده‌اند و به منظور پرورش و تربیت کودک و نوجوان به واسطه هنر و با ابزار سینما از زاویه‌ برابر با او به جهان نگریسته‌ و آثاری باب طبع و میل او از لحاظ فرم هنری پدید آورده‌اند. آثاری برآمده از فیلمنامه‌هایی که غالباً شخصیت اصلی داستان کودکان و نوجوانان هستند و نیاز بر آمده از دنیای کودکی و نوجوانی و مشکلاتی از همین جنس را برای ایشان مطرح می‌کند و بالطبع تقابل و گره‌گشایی‌شان نیز از میزان تجربه و خواست کودکی و نوجوانی مخاطبان این آثار شکل می‌گیرد. دنیایی که در آن می‌توان شخصیت‌های ذهنی و موجودات خیالی را عینیت بخشید و دنیایی را پدید آورد که در آن اشیاء و موجودات بی‌جان، جان می‌گیرند و برای تربیب کودکان و حتی نوجوانان با آنها زندگی می‌کنند.


با توجه به آنچه که در این مقدمه گذشت، لازم است تا به مرور نخستین اثر بلند سینمایی به نمایش درآمده در دومین روز از برگزاری «سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» توجه نمود. اثری با عنوان «بچه مردم» که با وجود تمام محاسن و مختصات خوب سینمایی، به وضوح اثری بی‌ربط برای «گروه سنی کودک و نوجوان» محسوب می‌شود. اثری به کارگردانی «محمود کریمی» و تهیه کنندگی «سید علی احمدی» که با سرمایه گذاری «موسسه خیره بهشت امام رضا» ساخته شده و اگر چه پیش از این موفق به دریافت سیمرغ‌های «بهترین فیلمنامه، تدوین و کارگردان اول» از «چهل و سومین جشنواره فیلم فجر» شده بود، اما دلیل گزینش و منطق انتخاب آن برای حضور در «سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» غیرقابل فهم است!


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


فیلم سینمایی «بچه مردم» عنوان یکی از تولیدات اجتماعی در «ژانر سینمای استراتژیک» است. اثری که «درباره گروه سنی نوجوان» تولید شده و از این جهت به سراغ تصویرسازی از کودکان بی‌سرپرست می‌رود و بستر روایت داستانی خود را همزمان با «پیروزی انقلاب اسلامی» قرار می‌دهد و فرجام این قصه‌گویی را به خوبی با «دفاع مقدس» پیوند می‌زند. اثری که با وجود محتوای نسبتا خوب و همچنان قابل بررسی خود، در برخی مقاطع حتی می‌تواند به عنوان اثری نامناسب برای «گروه سنی کودک و نوجوان» محسوب شود و این همه در حایل است که حتی کارگردان «بچه مردم» ، بارها در گفت و گو با خبرگزاری‌های رسمی و همچنین در نشست‌های پرسش و پاسخ این فیلم به صراحت مطرح کرده است که فیلم سینمایی «بچه مردم» صرفا «درباره نوجوان» است و «برای نوجوان» ساخته نشده! نکته که برگزارکنندگان «جشنواره سی و هفتم» بر آن وقعی ننهاده و متاسفانه اصرار به حضور اثر در «بخش بلند مسابقه» داشتند!


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


اما از دیگر مصادیق سرگردانی و حیرانی «جشنواره سی‌ و هفتم» در میان وادی «برای کودکان» و یا «درباره‌ کودکان» می‌توان به فیلم سینمایی «موی گرگ» اشاره نمود. اثری به کارگردانی «فریدون نجفی» و تهیه‌کنندگی یکی از «مدیران سازمان سینمایی در دولت حسن روحانی» که با سرمایه‌گذاری و برخورداری از حمایت‌ مالی «بنیاد سینمایی فارابی» فرایند تولید خود را طی نموده و حالا نه تنها در «بخش ملی» بلکه در فهرست آثار حاضر «بخش بین الملل» جای داده شده است. اثری که به عنوان دومین فیلم بلند سینمایی در روز دوم از برگزاری «جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» به نمایش درآمد و به خوبی توانست عمق «مسیر بی‌راهه تولیدات سینمای کودک و نوجوان» را به نمایش بگذارد.


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


فیلم سینمایی «موی گرگ» روایتگر کشمکش‌های درونی یک نوجوان بختیاری است که در ازای دریافت یک تلفن همراه، مأمور می‌شود دختر یتیمی را که در فرهنگ محلی روستا به نحسی متهم شده نزد پیرزنی به نام «دالو سجا» ببرد و در پایان داستان، نوجوان اثر را در برابر انتخابی اخلاقی میان نگه‌داشتن دخترک یا پذیرفتن معامله و گرفتن گوشی قرار می‌دهد. اثری که صرف‌نظر از محتوای الکن و کارگردانی پُرایراد خود می‌تواند به عنوان نمودی ابتدایی از رویکرد مدیریتی «فرانکوفیل» در عرصه فرهنگی و سینمایی کشور تلقی شود. رویکردی که حالا با صراحت بیان و لهجه «معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی» به دنبال راه‌اندازی «جریان سوم» در عرصه تولیدات سینمایی کشور است و می‌خواهد بر «سینمای شاعرانه» متمرکز شود و در یک بازه زمانی سینمای ایران را به «قطب سینمای شاعرانه» در جهان تبدیل کند. قطبی که بر بستر آن آثاری همچون فیلم سینمایی «موی گرگ» تولید شود که حتی از ابتدایی‌ترین معیارهای روایت‌گری و داستان‌گویی تهی است و تمام فرایند تولید را با تیمی حداقلی و تنها به همراه یک صدابردار به سرانجام رسانده است. اثری که بعید است بتواند مخاطب را بیش از بیست دقیقه روی صندلی سینما نگه دارد. اثری که پس از تماشای ملال آور آن نه تنها بحران تفکیک میان «سینما برای کودک» و «سینما درباره‌ی کودک» به اذهان متبادر می‌شود، بلکه بار دیگر مسئله‌ «عدم شفافیت» در عملکرد شوراهای اقماری «بنیاد سینمایی فارابی» برای حمایت از تولیدات سینمایی را یادآور می‌شود. شوراهایی که به واسطه نبود نظام ارزیابی شفاف و فقدان آیین‌نامه‌های مشخص که چارچوب سیاست‌های حمایتی بنیاد را تبیین کند، اقدام به حمایت‌های سلیقه‌ای و یا سفارش شده از تولیداتی همچون فیلم سینمایی «موی گرگ» می‌نمایند و «بودجه‌بیت المال» و منابع مالی خود را به تولید آثاری اختصاص می‌دهند که نه تنها با نیاز مخاطب کودک هم‌خوانی ندارند، بلکه در ضعیف‌ترین شکل ممکن از لحاظ فرم و محتوای سینمایی قرار دارند و جالب‌تر آنکه همین آثار را به عنوان «دست‌آورد سینمای کودک و نوجوان» در «بخش بین الملل» نیز عرضه می‌نمایند!


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


اما سومین اثر بلند به نمایش درآمده در دومین روز از «سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» اثری با عنوان «قصه هایی از باغ سحرآمیز» بود. یک پویانمایی ۷۰ دقیقه‌ای در فرم استاپ‌موشن که به عنوان پروژه مشترک کشورهای «فرانسه»، «جمهوری چک» و «اسلوونی» در فهرست آثار «بخش بین الملل جشنواره سی و هفتم» قرار گرفته است. اثری که پیش از این جایزه بهترین فیلم را از «جشنواره فیلم جیفونی» و همچنین «جشنواره فیلم پیلسن فینال» کسب کرده و تا حد قابل قبولی با ظرافت تصویری و احساسی، موفق می‌شود تا سوگ را به زبان خیال ترجمه کند. پس اگر چه «قصه هایی از باغ سحرآمیز» ریتم آرامی دارد و به‌دلیل همین ریتم کند، قطعا نمی‌تواند مخاطب کم‌حوصله کودک و نوجوان امروزی را با خود همراه سازد؛ اما در مجموع اثری است که تلاش می‌کند تا در حد وسع خود به احیای کانون از دست رفته خانواده در جامعه غرب و در منظر مخاطب خود بپردازد و در این راستا داستان سه کودک را روایت نماید که پس از مرگ مادربزرگ قصه‌گو در خانه‌اش می‌مانند و قصه‌های او را بازمی‌گویند. سه کودکی که باغ خاموش را با خیال خود زنده نگه می‌دارند. بر این اساس روایت «قصه‌هایی از باغ سحرآمیز» مبتنی بر مبانی طرح «معنویت مُدرن» (Modern Spirituality) شکل می‌گیرد و با استفاده از مدل چیدمانی جهان‌های موازی، جهانی میان واقعیت و رویا شکل می‌دهد که در آن ترس، فقدان و امید درهم‌ تنیده‌اند و البته این روایت داستانی در نهایت با تولید سه قهرمان در ذهن مخاطب اسباب تسکین پدربزرگ اثر را فراهم می‌سازد. البته «قصه‌هایی از باغ سحرآمیز» با وجود درون‌مایه‌ خانوادگی و تأثیرگذار، از نظر فرم هنری تفاوت چشمگیری با آثار متوسط داخلی ندارد و ازاین‌رو گزینش و انتخاب آن برای حضور در «جشنواره سی و هفتم» آن هم در شرایطی که بازار مملو از آثار باکیفیت‌تر بوده، می‌تواند به محل پرسش از کیفیت برگزاری «بخش بین الملل» این دوره از جشنواره مبدل شود.


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


البته یکی از مهمترین حواشی روز دوم از برگزاری «جشنواره سی‌ و هفتم» اعلام نامزدهای بخش «فیلم‌های کوتاه داستانی و پویانمایی» حاضر در این دوره از «جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان» بود. بخشی که متاسفانه به علت عدم تبلیغ مناسب و تمرکز لازم متولیان برگزاری نتوانست نگاه لازم رسانه‌ها را به خود جلب نموده و مورد توجه قرار گیرد. پس اگر چه نهال کم‌رمق و ضعیف سینمای کودک، توان پیشبرد و ارتقای تمام بخش‌های جشنواره را ندارد، اما در این دوره، حذف بخش مجزای «غزه» و درعین حال کاهش تعداد آثار و انتخاب فیلم‌های متوسط در «بخش بین‌الملل» عملاً فرصتی برای توجه به «فیلم‌های کوتاه» را باقی نگذاشته است و در این میان فقدان استاندارد لازم دو سالن اختصاص‌یافته به نمایش آثار کوتاه که حتی گنجایش داوران و عوامل فیلم‌ها را ندارند و در کنار آن بی‌اطلاعی بسیاری از کودکان، نوجوانان و مربیانشان از زمان و محل دقیق اکران این آثار مزیر بر این بی‌توجهی شده است. البته در این میان تنها نکته مثبت این بخش، برگزاری اختتامیه‌ای مستقل برای آثار کوتاه است، اقدامی که باید امیدوار بود تا با هدف خلوت‌تر شدن مراسم پایانی اصلی صورت نگرفته باشد و با تمرکز شایسته و تقدیر شایسته از فیلم‌سازان این بخش بتواند مسیر شکوفایی «فیلم‌های کوتاه برای کودکان و نوجوانان» را موجب شود.


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


در مجموع با پایان اکران‌های روز دوم از «سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودک و نوجوان» بار دیگر این مهم بیش از پیش یادآور می‌شود که برای پیشرفت و بهبود وضعیت «سینمای کودک و نوجوان» نگاه مسئولان دست‌اندرکار باید تغییر کند و در این تغییر نگاه باید «سینمای کودک و نوجوان» به عنوان یک موضوع جدی مطرح و به عنوان یک مقوله علمی- هنری و یک وسیله ارتباطی مورد تلقی واقع گردد. پس در ابتدا باید بردون هر گونه سهل‌انگاری و غفلتی به این مهم توجه داشت که «جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان» روزهای خوبی را پشت سر نمی‌گذارد؛ نبود آثار باکیفیت از یک‌سو، و فقدان برنامه‌ریزی دقیق، آیین‌نامه اجرایی مدون در زمینه اجرا و داوری از سوی دیگر، موجب شده جشنواره‌ای با سابقه و اعتبار بین‌المللی، به سطح یک رویداد ضعیف تنزل یابد و ماهیت صوری و رفع تکلیف پیدا کند! اتفاقی ناخوشایند که نادیده‌گرفتن آن قطعا نه تنها گره‌ای از مشکلات حل نمی‌کند، بلکه می‌تواند سطح توقعات و انتظارات را بیشتر ساخته و گره‌های موجود «سینمای کودک و نوجوان» را غیر قابل بازشدن جلوه دهد.


از حیرانی «جشنواره سی‌وهفتم» در وادی «برای» یا «درباره» کودک و نوجوان تا نمایش مصداقی از سرمایه‌گذاری‌های بی‌منطق «بنیاد سینمایی فارابی» در رویکرد جدید «شاعرانگی»!


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.